ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
ترجمه دیکشنری لانگمن از ص995 تا ص 1002
] نوشاخه ،ریزشاخه: ساقه کوچک یا بخشی از شاخه با برگها یا گلها بر روی ان:یک شاخه کوچک جعفری
spring1 /sprIÎ/ n. 1 [C,U] بهار،روییدن،جست زدن،تاب برداشتن،جهش،فنر،سرچشمه
بهار:فصلی بین زمستان وتابستان است.موقعی که برگها وگل ها
می رویند. پارک در بهار باز می شود.من قصد دارم این بهار به کانکون بروم. آخرین/بهارسال آینده(=بهار قبل یا بعد از این یکی)
2 [C] یک قطعه پیچ خورده از فلز است طوری ساخته شده است که پس از ان که به سمت پایین فشار داده شود و رها کنید جهش زده ودوباره به شکل اول بر میگردد(فنر)
EARTH SCIENCES 3 [C]
علوم زمین جایی که آب به طور طبیعی از زمین می آید: مانند چشمه های آب گرم
4 [U] قابلیت یک صندلی تخت وغیره بازگشت به شکل طبیعی خود پس از فشرده کردن
5 [C]
یک حرکت ناگهانی سریع یا پرش در یک مسیر خاص
Spring2: (زمان گذشته برخاست/ spraeI/ هم چنین فنر/sproI/ اسم مفعول فنر) [I] 1 برای پرش یا حرکت به طور ناگهانی و به سرعت در یک مسیر خاص: او زمانی که زنگ هشدار به صدا در امد ناگهان از رختخواب برخاست (پرید مثل فنر)آن را خاموش کرد. او به پا خاست (=به طور ناگهانی ایستاد.) بعد از او بر سر چیزی هجوم برد (خیز زد)
درب جعبه باز و بسته شد(به طور ناگهانی باز وبسته می شود) و به صورت او اصابت کرد.